رفع ابهامات درباره استفاده از میدرنج در سیستمهای صوتی
در طی بیش از دو دهه فعالیت و کار در زمینه کارآدیو، شاید پرتکرارترین سوال (که اتفاقا مربوط به چند سال اخیر نیز میباشد) این سوال بوده که آیا بهتر است از کامپوننت استفاده کنیم یا میدرنج؟
وقتی در جواب میشنیدند که من موافق میدرنج نیستم و توصیه نمیکنم، همانند کسی که در کمین این پاسخ بوده حالا تعداد سوالهای بیشتری مطرح میکردند.
چرا از میدرنج استفاده نکنیم؟
اصلا میدرنج با کامپوننت چه فرقی دارد؟
اگر میدرنج خوب نیست چرا شرکتهای بزرگ میدرنج تولید میکنند و یا اینکه چرا فروش میدرنج بالا هست و سوالاتی از این دست.
در واقع سوال اصلی اینجاست که چرا نباید از میدرنج استفاده کنیم؟
اگر شما ایران کارآدیو را دنبال کرده باشید، میدانید که من در مورد میدرنج به سختی صحبت کردم و چند بار هم که فیلم و کلیپ راجب این موضوع داشتیم، سعی کردم فقط نظر مخالف شخصی خود را بدون ارائه دلیل و برهان اعلام کنم و تنها به این بسنده کردم که میدرنج نه و به چرایی آن نپرداختم. چرایی که اینبار تصمیم گرفتم در این مقاله بهطور کامل به سوالات بالا پاسخ دهم.
ابتدا اجازه دهید که یک بار دیگر میدرنج را تعریف کنیم
اگر بپذیریم که بازه فرکانسی 3500 تا 5000 هرتز را فرکانسهای میانی برای شنوایی انسان درنظر بگیریم، لاجرم درایور یا بلندگویی که این بازه فرکانسی را پخش میکند را میتوانیم میدرنج بنامیم. با این بازه و محدوده یا رنج فرکانسی قاعدتا بلندگوهای تخصصی که این محدوده را پخش میکنند، ابعادی معادل 2.5 الی 3 اینچ خواهند داشت. یعنی ما با درایوری حدود 7 سانتیمتر روبرو هستیم که محصولی با این سایز و مشخصات در اکثر برندهای معتبر کارآدیو ساز موجود است و به راحتی میتوان آنها را در کاتالوگهای برندهایی همچون پایونیر، هرتز، آلپاین، اودیسون و… یافت.
این نوع بلندگوها با این سایز کوچک بهطور معمول در برندهایی تولید و عرضه میشوند که علاوه بر محصولات معمولی و روتین، محصولات با کیفیت بالاتر و به نوعی تاپ لول هم تولید میکنند که به طور عامیانه به آنها سیستمهای کیفیتی هم اتلاق میشود. به بیانی دیگر برندهایی که محصولات کیفیتی دارند در مجموعه خود حتما میدرنج هم دارند و برعکس برندهایی که محصولات آنها بیشتر بهسمت قدرتی و SPL تمایل دارند، این نوع از بلندگوهارا (میدرنجهای 7سانتی) در سبد محصولاتشان ندارند پس در نتیجه این میدرنجها مخصوص سیستمهای کیفیتی هستند.
حالا سوال اینجاست که چرا در سیستمهای کیفیتی از میدرنج استفاده میکنیم؟
جواب این سوال را میتوان در آناتومی سیستم شنوایی انسان جستجو کرد. گوش انسان طوری عمل میکند که به فرکانسهای میانی واکنش بالاتری نشان میدهد. شاید دلیلش بازه فرکانسی صدای خود انسان باشد که در طیف صدای میدرنج قرار میگیرد که البته اکثر صداهای طبیعت تقریبا در این رنج قرار دارند و همانطور که گفته شد گوش انسان به صداهای حد وسط همانند صدای انسانی دیگر حساستر است. به این بازه فرکانسی وکال یا صدای انسان هم گفته میشود. اما برگردیم بهسراغ سیستم صوتی:
نبودن یا ضعیف بودن صدای وکال در میان یک سیستم صوتی یا یک رنج فرکانسی موزیکال، میتواند از کیفیت و مرغوبیت نهایی آن بکاهد و یا به نوعی سیستم صوتی که وکال یا میدرنج آن ضعیف است را نمیتوان یک صدای باکیفیت نامید. حتی برخی از موزیکهای کیفیتی، موزیکهای وکال محور هستند (همانند موزیکهای سنتی) و صدای انسان و ادوات نزدیک به صدای انسان نقس اساسی در آن ایفا میکنند.
حال این سوال پیش میآید که مگر ووفرهای عادی مثلا با سایز 6 اینچی یا بلندگوهای بیضی نمیتوانند صدای وکال خوبی داشته باشند که ما مجبور به استفاده از میدرنجها میشویم و یا آیا میتوان از کامپوننتهای 2راهه (2Way) برای سیستمهای کیفیتی استفاده کرد؟
جواب به این سوال دو دلیل به همراه خود دارد:
- بلندگوهای سایز 6 یا بالاتر به راحتی میتوانند فرکانسهای بالای یک هزار هرتز را پخش کنند. همانند یک بلندگوی 3 اینچی یا حتی 5 اینچی چرا که با بزرگ شدن سایز صفحه ووفر، قابلیت پخش فرکانسهای پایین بهتر شده و در مقابل قابلیت پخش فرکانسهای بالاتر کم خواهد شد.
- وقتی یک ووفر یا بلندگو قرار است همزمان فرکانسهای پایین تر از 100 هرتز و در عین حال فرکانسهای بالاتر را تولید و هم پخش کند، قطعا کارایی خوبی نخواهد داشت. اگر دلیل عملی آن را بخواهید باید اینگونه توضیح دهیم که با پایین آمدن فرکانس، قدرت آن نیز بیشتر میشود. قدرت بیشتر نیاز به مکانیزمهای کنترلی قویتر برای کنترل صفحه دارد تا وقتی که صفحه بلندگو به شدت و با قدرت به حرکت درمیآید و به ارتعاش میرسد، دوباره آن را بعد از اجرای فرکانس کنترل کند و صفحه را ثابت کند و از ادامه حرکت صفحه و اصطلاحا هرز رفتن صفحه جلوگیری کند. که همین مورد باعث میشود صفحه نتواند آزادانه حرکت کند و فرکانسهای بالاتر را به راحتی و با دقت اجرا کند. پس طبیعی است که یک بلندگوی سایز 6 اینچ یا حتی بیضی نمیتوان انتظار داشت که صدای وکال عالی همانند یک میدرنج داشته باشد همانطور که نمیتوان انتظار داشت صدای بم خوبی در حد یک ساب داشته باشد. پس وجود یک میدرنج باعث میشود که صدای وکال و فرکانسهای میانی به راحتی تولید و پخش شود. در مقابل ووفر اجازه مییابد تا فرکانسهای پایینتر را بهتر و دقیقتر اجرا کند. به همین دلیل کامپوننتهای 3Way بسیار دقیقتر از کامپوننتهای 2Way عمل میکنند و اصولا سیستمهای کیفیتی سیستمهایی هستند که در آنها از میدرنج استفاده شده.
در کل و در واقع در این سیستمهای 3Way بهجای اینکه کل بازه فرکانسی 20000 تا 20 هرتز توسط سه درایور ساب – تویتر – ووفر اجرا شود، توسط چهار درایور ساب – میدباس – میدرنج – تویتر اجرا و تولید میشود که قطعا خروجی قابل قبولتری دارند. البته سایز آنها بدین صورت خواهد بود:
ساب بالای 8 اینچ – میدباس ووفر 5 یا 6 اینچ – میدرنج 3 اینچ و تویتر زیر یک اینچ (زیر 28 میلیمتر).
حتما این سوال برایتان پیش میآید که چرا روی میدرنجها از کلمه میدباس استفاده نمیشود و اکثرا از کلمه میدرنج استفاده میکنند و از 4 اینچ تا بالای 10 اینچ همه را میدرنج مینامند.
اما جواب طبق تعاریفی که اول این مقاله عرض کردم، فرکانسهای بالای مید یا میانی تقریبا بالای 500 هرتز هستند و عملا فرکانسهای زیر 100 هرتز بهقطع جزو فرکانسهای بم یا باس مینامیم و لاجرم درایورهایی که این فرکانسها را تولید و پخش میکنند درعمل میدباسها هستند که میتوانند در عین حال فرکانسهای نسبتا پایین و نسبتا میانی را هم پخش کنند.
این درایورها در واقع همان ووفرها هستند که مکانیزم کنترلی مکانیکی (QMS) در آنها بسیار تقویت شده تا از اجرای فرکانسهای خیلی پایین مراقبت نماید.
با اینکه عملا بلندگویی داریم که میتواند فرکانسهای حدود 100 تا 1000 هرتز را با قدرت و شدت بالایی تولید و پخش کنند، این شدت پخش یا همان شدت پرتاب بالا که در واقع بهخاطر حساسیت بسیار بالای این بلندگوها است، باعث شد که این بلندگوها را در فضای باز و کنسرتهای استیجی استفاده کنند و به مرور تبدیل به بلندگوهای خاص فضای باز و استیج شد. در حالی که بیشتر حجم صدا و پرتاب صدا مهم بود تا امکان شنیدن صدا در چند ده متر دورتر هم باشد. از موارد مصرف آن میتوان به بلندگوهای هیئتهای عزاداری و مجالس عروسی اشاره کرد.
اما این میدباسها (ووفرها) چگونه سر از کارآدیو و داخل ماشین درآوردند؟ و چهشد بلندگویی که برای فضاهای باز طراحی شده، در فضای چند متر مکعبی داخل ماشین بهکار گرفته شد؟
حتما برای شما هم پیش آمده که گاهی میخواهید صدای موزیک داخل ماشین، بیرون از ماشین هم به همان بلندی داخل ماشین باشد. شاید در باغی هستید یا کنار آب همراه چند تن از دوستان کنار ماشین، و میل دارید صدای بلند و هیجان انگیزی داشته باشید. همانطور که دوست داران کارآدیو در آمریکای لاتین همچنین دلخواهی داشتند. بهخاطر همین از محصولات پروآدیو یا همان استیج استفاده شد که به آنها اجازه میداد صدای زیادی را در اطراف ماشین داشته باشند و این پل بین کارآدیو و پروآدیو منجر به ایجاد میدباسهایی شد که به مرور و به اشتباه میدرنج نیز نامیده شد. این فرایند به سرعت رو به گسترش نهاد و مورد استقبال شرکتهایی قرار گرفت که رویکرد محصولات آنها بهصورت SPL یا اصطلاحا قدرتی بود. چرا که استقبال از این محصولات جدید (میدباس و سوپر تویتر) به آنها کمک کرد تا بتوانند روز به روز سابهای بزرگتر و قدرتیتر را به داخل ماشینها سرازیر کنند بدون آنکه نگران این باشند که صدای این سابها با چه نوع بلندگویی قرار است داخل ماشین بالانس شود. انگار که این مهمانهای جدید میدباس و سوپر تویترها حلقه گمشده محصولات قدرتی بود.
در واقع به کمک این میدباسها، سابهای سنگین و پرقدرت که زمانی بیشتر یا فقط برای مسابقات استفاده میشد حالا به سیستمهای معمولی و خیابانی هم وارد شده.
این محصولات بهسرعت بازار خود را پیدا کرد و طرفداران زیادی بین مصررف کنندگان و فروشندگان و حتی تولیدکنندگان پیدا کرد، بهطوریکه در مدت کوتاهی شاهد اشباع شدن این محصولات در اندازهها و اشکال مختلف در بازار بودیم و برخی آنقدر در فروش و تبلیغ آن اقراق کردند که آنها را یک مجموعه کیفیتی نامیدند و اینجا آغاز این سوال بود که کامپوننت یا میدرنج؟ سوالی که شاید مطرح کردن آن هم به این شکل که برای سیستم کیفیتی میدرنج استفاده کنم یا کامپوننت اشتباه باشد.
چرا که با وجود اینکه از ساختار و موارد مصرف آنها گفتیم نمیتوان انتظار یک صدای با کیفیت و با دیتیل و جزئیات بالا داشت. اما سوال اینجاست که چرا؟
به کدام دلیل علمی نمیتوان برای سیستمهای کیفیتی داخل ماشین استفاده کرد؟
جواب سوال را میتوان به آناتومی و رفتارهای گوش انسان مربوط دانست. همانطور که در ابتدای این مقاله نیز عرض شد، گوش انسان به فرکانسهای میانی بسیار حساس است و اگر سطح صدای وکال از یک حد عبور کند، تاثیر مضاعفی بر روی ذهن و اعصاب میگذارد مثل صدای فریاد یا صدای بلند یک تلویزیون. پس زیاد بودن سطح صدای فرکانسهای وسط نسبت به صدای فرکانس پایین (بم) و صدای بالا بهتمام معنی میتواند آزاردهنده و خستهکننده باشد.
- یکی از خواص و مشخصات این محصولات بالا بودن حساسیت آنهاست که موجب پرتاب بیشتر صدا خواهد بود که در واقع در عین نقطه قوت بودن برای آنها میتواند نقطه ضعف آنها محسوب شود چرا که بالا بودن سطح حساسیت باعث میشود با افزایش سطح صدا یا همان ولوم صدای نهایی، سریعا به صدایی دیستورت و به هم ریخته تبدیل شود. یعنی صدایی دور از کیفیت (یکی از تعاریف صدای با کیفیت صدایی با حداقل به هم ریختگی دیستروشن بودن هست)
- صدا همانند موج آب هست وقتی موج به مانعی برخورد میکند، به موجهای ضعیفتر و کوچکتر در خلاف جهت و جهات گوناگون پخش میشود. داخل اتومبیل موانع زیادی مثل صندلیها، آیینه، شیشه و غیره وجود دارد و وقتی فرکانسهای میدباس تولید شده با این موانع برخورد میکند، موج صدا میشکند و به فرکانسهای بالاتر مثل هزار هرتز و بالاتر تبدیل میشود که این جهش و ارتقا فرکانس در دامنه وکال بسیار ناخوشایند و مزاحم شنیده میشود (یکی از دلایلی که میدرنجهای کوچک 7 سانتی در سیستمهای 4Way استفاده میشود بهصورت زاویهدار با سرنشینان جلو قرار میگیرد همین مسئله است)
و اما سوال آخر: چه زمان میتوان از میدرنجها (میدباسها) استفاده کرد؟
- زمانی که تعداد صدای بم (سابهای چند هزار واتی) زیاد داخل ماشین است، برای ایجاد بالانس صدایی باید و ناچارا از میدرنجها استفاده کنیم.
- در مواقعی که قصد داریم صدای زیادی بیرون اتومبیل داشته باشیم.
امیدوارم مطلب را آنطور که باید بیان کرده باشم و منتظر نظرات شما عزیزان هستم.
دیدگاهی ثبت نشده است